به گزارش تحریریه، رسانه خصوصی توتیاو (متعلق به شرکت فناوری بایتدنس چین) در تازهترین تحلیل خود، تحولات نیروی هوایی ایران و تاثیر ورود جنگندههای جدید چینی را مورد بررسی قرار داده است.
نیروی هوایی پاکستان با استفاده از جنگندههای J-۱۰CE توانست شش فروند جنگنده هندی، از جمله جنگنده پیشرفته رافال را سرنگون کند. این اتفاق باعث شد که کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران، اعتماد بسیار بالایی به تسلیحات نظامی چین پیدا کنند.
جنگنده J-۱۰CE
با این حال، اکنون عصر هماهنگی و دفاع مشترک جامع فرا رسیده است؛ دیگر دوران نبرد صرفاً بین تکتک تجهیزات جنگی نیست. بنابراین اگر ایران قصد خرید جنگندههای J-۱۰ را دارد، لازم است سایر تجهیزات مکمل نیز برای هماهنگی عملیاتی بهصورت همزمان تهیه شوند، از جمله: سامانه پدافند هوایی هونگچی-۹ (HQ-۹)، سامانههای جنگ الکترونیک، لینک داده (Data Link)، موشکهای هوا به هوای دوربرد و دیگر سامانههای پشتیبانی.
سامانه پدافند هوایی HQ-۹
ایران و رؤیای توازن هوایی با آمریکا؛ راهحل چینی به نام J-۳۵A
در واقع، خرید جنگندههای J-۱۰ توسط ایران نمیتواند بهطور کامل مشکل تقابل با نیروی هوایی اسرائیل یا ایالات متحده را حل کند. چرا که ایران باید با قدرتمندترین گروه جنگندههای نسل پنج جهان روبرو شود. اگر ایران واقعاً به دنبال برابری باشد، میتوان گفت که صادرات جنگنده پنهانکار J-۳۵A (شِنیانگ جی-۳۵) از چین چندان دور از دسترس نیست. تنها کافی است برخی استانداردهای آن کاهش یابد؛ مثلاً پوشش رادارگریز آن همچنان از استانداردهای ۵ سال پیش استفاده کند، در این صورت امکان صادرات آن فراهم میشود.
در زمینههایی مانند مهمات، فناوری ارتباطات، سامانههای رزمی، اجزای راداری و شبکههای داده، همگی میتوانند از نسخههای ۵ سال قبل بهرهمند شوند. امروز تجهیزات نظامی چین مانند خودروهای برقی هوشمند هستند: هر سه سال یکبار، یک نسل کاملاً جدید و متفاوت از آنها عرضه میشود. بسیاری از این فناوریها فعلاً برای صادرات در نظر گرفته نشدهاند و در حالت ذخیره باقی ماندهاند.
جنگنده پنهانکار J-۳۵A (شِنیانگ جی-۳۵)
نه جسارت حمله زمینی و نه ترس از دور دوم بمباران؛ آمریکا چه در سر دارد؟
در این دور از جنگ میان ایران از یکسو و آمریکا و اسرائیل از سوی دیگر، ایران بهروشنی دید که ایالات متحده واقعاً توانایی فیزیکی برای نابودسازی توان هستهای ایران را دارد. اسرائیل و آمریکا نهتنها از ظرفیت عملیاتی برخوردارند، بلکه اراده سیاسی و جسارت تصمیمگیری برای آغاز جنگ و اجرای ضربه پیشدستانه را نیز دارند.
با این حال، تنها دلیلی که ایالات متحده و ارتش اسرائیل هنوز وارد نبرد زمینی نشدهاند، این است که توان پیروزی تضمینی در جنگ زمینی را ندارند. به عبارت دیگر، میتوان گفت که آنها اکنون مشغول تدارک تجهیزات، مهمات و ارزیابی شرایط هستند. وضعیت فعلی نشان میدهد که حداقل در این مقطع زمانی، در نبرد زمینی شانس موفقیت ندارند. اما این بههیچوجه به این معنا نیست که دور دوم حملات هوایی و بمبارانها صورت نخواهد گرفت.
نیروی هوایی اسرائیل و ارتش آمریکا تقریباً همه اهداف اصلی در موج اول حملات را بمباران کردهاند، و اکنون مرحله بعدی چیست؟ فقط هواپیما فرستادن و گشتزنی دیگر فایدهای ندارد. فاصله میان ایران و اسرائیل بیش از هزار کیلومتر است، و بدون استقرار نیروی زمینی، این نبرد به بنبست میرسد.
نکته تأسفبار این است که جدیدترین جنگنده نیروی هوایی ایران همچنان مدل قدیمی چِنگدو J-۷ است که بیش از ۳۰ سال در خدمت بوده است.
چِنگدو J-۷
حال سؤال اینجاست: آیا ایران واقعاً نمیتواند برای خرید این جنگندهها ۱۰ میلیارد دلار تأمین کند؟
قیمت صادراتی هر جنگنده J-۱۰CE حدود ۵۰ میلیون دلار است. خرید ۴۰ فروند آن تنها ۲ میلیارد دلار هزینه دارد. اگر ایران واقعاً قصد خرید داشته باشد، آیا نمیتواند این مبلغ را تأمین کند؟
واقعیت این است که ایران سالهاست که به جنگندههای غربی دل بسته است. مثلاً در سال ۲۰۱۶، حسن روحانی، رئیسجمهور وقت ایران، پروژه خرید ۱۰۰ عدد ۱۵۰ فروند جنگنده J-۱۰ را متوقف کرد تا شاید بتواند جنگنده رافال فرانسوی را خریداری کند. اما اکنون، پس از ۹ سال، نهتنها حتی یک فروند J-۱۰ وارد ایران نشده، بلکه حتی یک جنگنده رافال هم نصیب ایران نشده است.
عملکرد واقعی جنگندههای غربی مهم نیست، آنچه اهمیت دارد این است که ایران به آنها دل بسته و همواره گمان میکند که جنگندههای غربی برتر هستند.
ایران طی این سالها همه برگهای برندهاش را روی موشکها و پهپادها گذاشته است
اقتصاد ایران، چه از نظر تولید ناخالص داخلی (GDP) و چه از لحاظ درآمد سرانه، بهمراتب بهتر از پاکستان است. اما سؤال اینجاست: چطور نیروی هوایی پاکستان توانست یک اسکادران جنگندههای J-۱۰CE تشکیل دهد، ولی ایران نتوانست؟
موضوع این نیست که نیروی هوایی ایران به چه نوع جنگندهای علاقه دارد یا چه چیزی را ترجیح میدهد؛ مسأله اینجاست که نیروهای مسلح ایران نه بودجه کافی دارند، نه زمان لازم برای ایجاد یک سامانه عملیاتی هوایی یکپارچه که شامل هواپیمای آواکس (پیشهشدار)، جنگ الکترونیک، لینک داده و هماهنگی شبکهای باشد.
اگر فقط تعدادی جنگنده تاکتیکی خریداری شود، بدون پشتیبانی از سیستم کامل نبرد هوایی، در نهایت باز هم در برابر نیروی هوایی آمریکا و اسرائیل با تمام ساختار نظامیشان، ایران بهطور کامل له خواهد شد.
ایران در این سالها، منابع خود را به سمت تجهیزاتی سوق داده که اثرگذاری سریع داشته باشند، مثل پهپادهای ساده و ارزانقیمت (که به شوخی موتور گازی یا موتورسیکلتهای پرنده هم خوانده میشوند) و موشکهای بالستیک.
البته اگر جنگنده J-۱۰ در یک ساختار کامل از حمایت راداری، دادهای و جنگ الکترونیک قرار گیرد، آنگاه حتی میتواند با F-۳۵ نیز مقابله کند.
چرا ایران از خرید گسترده جنگندههای نسل چهارم عقبنشینی کرده است؟
اما واقعیت این است که ایران همیشه معتقد بوده نیروی هواییاش قادر به مقابله با ساختار کامل نیروی هوایی آمریکا و اسرائیل نیست. اگر ایران بخواهد J-۱۰ بخرد، باید هواپیماهای آواکس چینی، تجهیزات جنگ الکترونیک، سامانههای پشتیبانی دادهای و ... را هم بخرد. همچنین، تعداد هواپیماها هم باید زیاد باشد. همه این موارد یعنی سرمایهگذاری سنگین. اما ایران نمیخواهد چنین هزینهای بپردازد.
افزون بر این، فاصله ایران و اسرائیل بسیار زیاد است و J-۱۰ اصلاً برد پروازی لازم برای رسیدن به اسرائیل را ندارد. از نظر ایران، هزینهفایده چنین خریدی پایین است. بنابراین ترجیح میدهد منابع محدود خود را به جای خرید جنگنده، صرف توسعه موشک و پهپاد کند.
از سوی دیگر، نیروی هوایی ایران هنوز هم به جنگندههای قدیمی دهه ۶۰ میلادی مانند F-۴، F-۵ و F-۱۴ دل بسته است. این وابستگی به فناوریهای آمریکایی تا جایی پیش رفته که ایرانیها نوعی شیفتگی افراطی به تکنولوژی ایالات متحده دارند.
حتی امروز، بسیاری از ایرانیها گمان میکنند جنگندههای چینی یا روسی از نظر فنی و عملکردی پایینتر از جنگندههای آمریکایی هستند. تا آنجا که برخی واقعاً باور دارند F-۱۴ هنوز میتواند با جنگندههای نسل چهارم چین یا روسیه رقابت کند. حتی تصور تقابل F-۱۴ با سوخو-۵۷ که برای همه یک شوخی بهنظر میرسد، ممکن است از نظر بعضی ایرانیها کاملاً جدی باشد!
F-۱۴
سوخو-۵۷، جنگنده چندمنظوره نسل پنجم ساخت روسیه
برتری بلامنازع چین در آسمان آسیا؛ پیامی برای تهران؟
در سال ۲۰۲۴، نیروی هوایی ایران برای نخستینبار پس از دههها، یک هواپیمای جدید دریافت کرد: هواپیمای آموزشی یاک-۱۳۰.
این اتفاق در حالی رخ داد که جهان درگیر رقابتهای هوایی با جنگندههای نسل چهارم پیشرفته و نسل پنجم است، اما ایران در حوزه نیروی هوایی عملاً در جای خود متوقف مانده است.
یاک ۱۳۰ ایران؛ پیشرفتهترین جنگنده آموزشی نیروی هوایی
فرماندهان نظامی ایران بهخوبی آگاهاند که مدرنترین نمونه از جنگ هوایی در قرن بیستویکم، نبرد سال ۲۰۱۹ میان هند و پاکستان بود؛ جایی که دو طرف با جنگندههای نسل ۴.۵ و توان تقریباً برابر، وارد درگیری مستقیم شدند. اما در چنین سطحی از نبرد، ایران چه در اختیار دارد؟ واقعیت این است که چیزی جز نام "نیروی هوایی" باقی نمانده؛ چراکه ساختار عملیاتی مدرن و مؤثر در این نیرو تقریباً وجود ندارد.
در مقیاس جهانی، چین اکنون در حوزه سامانههای هشدار زودهنگام هوایی (آواکس) بیرقیب است. این کشور بیش از ۹۰ فروند هواپیمای آواکس پیشرفته در اختیار دارد که عمدتاً از نوع KJ-500 هستند؛ هواپیماهایی که به سیستمهای راداری، دادهای و فرماندهی بسیار پیشرفته مجهز شدهاند. علاوه بر این، چین در حال توسعه مدلهای پیشرفتهتری چون KJ-700 و KJ-3000 نیز هست.
KJ-500، هواگرد آواکس نسل سوم
KJ-3000، با توان حمل ۶۶ تن تجهیزات
در زمینه جنگندهها، چین دارای حدود ۴۰۰ فروند جنگنده پنهانکار نسل پنجم است که از نظر وزن، برد عملیاتی و توان رزمی، در سطحی بسیار بالا قرار دارند. در مقایسه، ایالات متحده آمریکا تنها حدود ۱۷۰ فروند جنگنده F-22 رپتور در اختیار دارد که بسیاری از آنها نیز بهدلیل فرسودگی و کمبود قطعه، دیگر آمادگی عملیاتی ندارند و صرفاً بهعنوان منبع تأمین قطعات یدکی استفاده میشوند.
علاوه بر این، چین بیش از ۱۵۰۰ فروند جنگنده نسل ۴.۵ در خدمت دارد؛ از جمله مدلهای پیشرفتهای همچون Chengdu J-10C، Shenyang J-11BG، J-16، J-15D و J-15T. این ترکیب متنوع و مدرن، قدرتمندترین آرایش از جنگندههای نسل ۴.۵ در جهان را تشکیل میدهد.
بهتازگی نیز، جنگنده نسل پنجم میانبرد J-35A وارد فاز تولید انبوه شده و انتظار میرود که طی ماههای آینده بهطور رسمی وارد خدمت در نیروی هوایی چین شود.
در چنین شرایطی، با توجه به ظرفیت تولید بالا، فناوری بومیشده و تنوع گسترده تسلیحات در چین، این کشور میتواند مناسبترین شریک نظامی برای ارتقای توان دفاعی ایران باشد. پذیرش این واقعیت، در صورت همراهی با تصمیمگیری سیاسی و سرمایهگذاری هدفمند، میتواند بخش مهمی از شکاف راهبردی ایران در حوزه نبرد هوایی را جبران کند.
پایان/
نظر شما